3 Points ...
Monday, December 11, 2006
سطر آخر...
از گابريل گارسيا ماركز (گابو) مي پرسند اگه بخواي يه كتاب صد صفحه اي در مورد اميد بنويسي، چي مي نويسي؟ مي گه 99 صفحه رو خالي مي ذارم. صفحه ي آخر, سطر آخر مي نويسم اميد آخرين چيزي است كه مي ميرد...

چقدر همه جا قشنگ شده...

Labels:

بیا بشین پیشم...
خیلی وقته که می خواستم آپ کنم ولی نمی شد...حرفهام تو دهنم گیر کرده بود انگار که صدایی ازم در نیاد...دست خودم نبود. الانم چون یه حس خاصی دارم اومدم که بنویسم...آره من با حسم می نویسم! عجیبه؟!...

می دونی چیه؟ دوست دارم یه کم با خدای خودم حرف بزنم.کاری هم به خداهای شما ندارم...اون خدای منه.فقط و فقط مال من...
...

خدایا اینا رو ولشون کن...بیا بشین. بیا بشین پیشم. دستتو بده به من. می خوام بچلونمش!...
بیا بشین یه کم با هم حرف بزنیم...خیلی وقته که ندیدمت. دلم واست تنگ شده بود...بگو ببینم اصل حالت چطوره؟!...چیه؟ چرا ساکتی؟ باشه من واست حرف می زنم.

گاهی فکر میکنم شاید تمام اتفاقهایی که انتظارشون رو ندارم و پیش میان, یا اونایی که میخوام و پیش نمیان, همشون حرف های تو اند...کلمه به کلمه...

دلم می خواد حرفامو الان بشنوی...آره همین الان.احتیاج دارم که تمامشو بشنوی...
تو خودت ,همه چیز رو میدونی.وقتی که دارم برات می گم که توی دل من ، توی دستهای من ، توی زندگی من چه خبره...نمی خوام بازم همه جا رو سیاه ببینم فقط همین...انتظار زیادیه؟!

Labels: