3 Points ...
Saturday, July 16, 2005
بت شکسته-در احوالات درخشان!
حس جالبیه! وقتی حس می کنی که یه گوشه از این دنیای به قول دوستان,تارنما, داری واسه خودت می نویسی و هیچ کس هم نمیاد بخونه یا نظر بده!
ادامه ی پست های قبلیمو نمی خوام پی گیری کنم چون واقعا مغزم اتیش گرفته بود که اون اراجیف رو به خوردتون دادم و دوست ندارم دوباره تجربه ش کنم!...
دوست دارم هر دفعه روی یه مطلب کار کنم.برای همین امروز به حسین درخشان گیر میدم!
چند وقت پیش مطلب خوابگرد رو راجع به حسین خوندم...جالب بود و تامل برانگیز! منم مترصد فرصتی بودم تا راجع به این موضوع صحبت کنم....
خیلیها درخشان رو ابوالبلاگر ایران می دونن که البته این تا حدی درسته.اینکه چرا تا حدی ,به خاطر اینه که حسین همزمان با چند تا بلاگ دیگه شروع به فعالیت کرد و اینکه کدوم زودتر این کار رو کردن معلوم نیست! البته این موضوعی نیست که بخوایم روش حساسیت نشون بدیم وفک بزنیم...همونطوریکه گفتم دلم می خواد هر چیزیکه راجع به این موضوع به نظرم میاد رو صادقانه بیان کنم...
درخشان و بلاگش هر چه که بود جهش بزرگی برای این دنیای مجازی فارسی زبان به شمار میاد...ولی متاسفانه اون کم کم داره بقول خودمون میره تو باقالیا! این الودگی دنیای مجازی فارسی به سیاست حاصل تلاش حسینه! خوابگرد موضوع رو خوب شکافته و به وضوح علت این سیاست زدگی رو بیان می کنه. اگر دقت کنین می بینین که درخشان مثل بز گر گله شده و یه سری احمق هم پشتش همون کارهای اونو قرقره می کنن .تقریبا قریب به 70 % بلاگهای فارسی یا حتی انگلیسی که دوستان ایرانی راه انداختن تنها کاریکه بلدن بکنن اینه که یه سر به بلاگ حسین بزنن بعد یه سر به بهنود یا بقیه و بعد سراغ سایتهای خبری برن و تا می تونن اراجیف خودشونو که تحلیلهای مسخره ای رو یدک می کشه رو با لینک به این سایتها یا بلاگها به خورد مخاطب بدبخت بدن!...حالا اگر این مخاطب بدبخت تا به حال وارد سیاست نشده باشه که فورا به تبع این حرکت میره و حداقل یه بلاگ دیگه به مجموع این اراجیف خونه اضافه می کنه و اگر هم با این مسایل اشنا باشه تنها کاریکه می کنه اینه که دلش می سوزه که چرا اکانتش رو برای این چرت و پرتها حروم کرده؟!...نمونه ی واضح این مطلب رو تو انتخابات اخیر شاهد بودیم.هر ننه قمری واسه ی خودش یه نظرسنجی راه انداخته بود و با درصد های نامعلوم پیش بینی خودش رو به رخ بقیه می کشید!...
به نظرم راهی که در پیش داریم به دیوار می خوره! به نظرم دیگه بهتره که کم کم این بحثها جای خودشونو به مطالب دیگه ای بدن تا این اپیدمی لعنتی از بین بره...اصلا من نمی دونم چرا ایرانی جماعت اینقدر سرو کله ش تو سیاسته؟! تو کوچه و بازار هم که میری حرف رایج بین ملت همینه.از گرانی شیر و کوفت و زهرمار شروع میشه و به مسایل مجلس و دولت ختم!...دلم نمی خواد حداقل این دنیای مجازی ای که خودمون به وجودش اوردیم و ازش مراقبت می کنیم سیاست زده بشه.همونقدر برامون کافیه که سر هر کوچه ای یه پیرمرد یا پیرزن برامون تحلیل سیاسی میکنه!...
با نظر خوابگرد موافقم.حالا که حسین تبدیل به بتی شکسته و وصله پینه شده حداقل باید از اخرین رمقش استفاده کنه و این موضوع رو گوشزد کنه..در این رابطه میشه خیلی حرف زد ولی از حوصله خارجه.از طرف دیگه به نظرمن حسین باید موضع خودش رو تو بلاگش اشکار کنه و با مخاطبش صادق باشه...نمونه ی این رو به قول خوابگرد میشه در همین سفر اخیر حسین به ایران مورد توجه قرار داد....همونطوریکه گفتم درخشان بت شکسته ای برای بلاگرها به حساب میاد که هر سال شکسته تر میشه و ارتباطش رو با مخاطبین اصلیش بهم زده ولی از این گذشته نمیشه منکر نقش اون شد.حسین بیهوده بر مقامش تاکید میکنه.باید قبول کنه که دنیای بلاگ انحصاری نیست پس باید کم کم خودش رو اماده کنه تا جای خودش رو به دیگران بده. این موضوع برای چند بلاگ دیگه هم صادقه.چرا که گویی هرکدوم گوشه ای از این دنیای شیشه ای رو گرفتن و به شدت هم از ورود کس دیگه ای به این حیطه جلوگیری می کنن...این خصلت نکوهیده کم و بیش در همه ی ایرانیها صادقه.به قول هرودوت ایرانیها افرادی خودپسند و مغرورن...بگذریم!
.می دونم که دارم خودم رو تکفیر می کنم و اماج ناسزا قرار می گیرم ولی باید این موضوع رو می گفتم

Labels: