این قضیه ی شرکتهای هرمی هم داره واسه خودش داستانی میشه!..با این وجود فقط من یکی کم مونده بود که راجع بهش بنویسم!
سال قبل 2 دفعه پرزنت شدم ولی امسال تعداد پیشنهادهایی که برای پرزنت شدن بهم شده دیگه از دستم در رفته!
با هر کسی که سلام و علیکی می کنم, منو مثل زیر شاخه می بینه! به هر مهمونی ای که میرم مجبورم چند ساعت به حرفهای تکراری احمقهایی گوش بدم که معتقدند من بد <<پرزنت>> شدم!...اخرین باری که این وضع واسم پیش اومد داشتم به اراجیف مادربزرگ دوستم گوش می دادم! واسه ی خودمم قابل هضم نبود که یه مامانبزرگ!؟ انصافا هنوز تو کفش موندم!...
خنده دارش اینجاست که وقتی به دوستم هرچی از دهنم در اومد به خودش و مامانبزرگ احمقش گفتم, گفت باشه می دونم از دست این گولد کویستی ها خسته شدی و حسابی کلافه ای! بیا خودم خستگی تو در میارم...وبعد می خواست منو واسه ی ای بی ال پرزنت کنه!!!...واقعا دیگه به هیچ کس نمیشه اعتماد کرد!... مثلا این هفته تو دانشگاه قرار بود یه احمقی بیاد و کنفرانس بده ولی کنفرانسش راجع به شرکتهای هرمی بود! خب تا اینجاش مساله ای نیست ولی وقتی که خوب به حرفهای این گوش دراز گوش می کردی می دیدی که داره با زبون بی زبونی تو رو واسه ی <پارسیان> پرزنت می کنه اونم وسط کلاس و کنفرانس و بیخ گوش استاد!!! من که دهنم باز مونده بود!!!...
با این همه این چند وقت روی این مساله کار کردم و چیزای جالبی پیدا کردم!..مسلما همه ی شما فکر می کنین که بازاریابی شبکه ای با الگوهای هرمی فرق داره و اولی قانونیه...ولی فعلا به قدری این شرکتهای هرمی موذیانه رفتار می کنن که ممکنه خودشون رو در لباس همون بازاریابی شبکه ای به شما معرفی کنن و شما راحت گ.ل بخورین! نمونه اش
skybiz
بود که خودم داشتم گول می خوردم! در این جا شما یه سری بسته های تحصیلی می خرین و اگه خوب پول بدین می تونین یه استاد راهنما از کمبریج رو هم برای این بسته تون انتخاب کنین!...ازونجایی که در حالت هرمی چیزی ردوبدل نمیشه ولی اینجا شما رسما اون بسته رو می گیرین و اگه دلتون خواست فعالیت می کنین یا نه, نزدیک بود که گول نافرمی بخورم! ولی خداوند متعال انشاالله که نگهدارد برای ما <کمیسیون تجارت فدرال امریکا> رو!...اگه این مومنان جان برکف در سایتشون این شرکت رو غیرقانونی اعلام نمی کردن چه بسا که ممکن بود ایمان مومنی چون من به باد فنا بره! بنابراین در این ماه مبارک ارزوی توفیق براشون میکنم و التماس دعا ازشون دارم!...بگذریم...
اسامی این جور شرکتها هم خیلی دهن پرکن و گول زننده ست..مثلا نمی دونم شما ها تا حالا این اسمها به گوشتون خورده یا نه؟!ولی من این زیر خاکیها رو پیدا کردم! : "بصیرت جهانی.کمک به زنان.کلوپ اقبال جویان.برای صلح جهانی دعا کن و"...
و اما آس ماجرا رو می خوام براتون رو کنم که مطمینم هیچ کس تا حالا اینا رو نشنیده!...پس کمربندهاتونو محکم ببندین که هوا نرین!...
مدل بشقاب پرنده یا همون یوفو ی خودمون یه جور بازیه کامپیوتریه که شما با پرداخت 140 دلار می تونین وارد یه سفینه بشین و خودتون رو به مریخ برسونین! هر عضوی که به مریخ میرسه می تونه دوتا بشقاب پرنده بخره و ادمهای زمینی جدیدی رو سوار اون بکنه!!!....مدل دیپه ای که کشف کردم مدل <کش کلاب ویکتوریا> ست...شما به خلبان خودتون یه مقداری پول می دین ولی هواپیما پرواز نمی کنه مپه اینکه شما صندلی های خالی رو با مسافرهای جدید پر کنین!!!...از این مسایل گذشته این دوتا بازی دموهای باحالی دارن و واسه ی خوره های بازی ای مثل من خیلی خوشنودناک بود که ببینمشون!!!
واما این اخر دوست دارم چند تا چیز رو بگم:در ویکی پدیا هدف اصلی الگوهای هرمی تبدیل مشتریان بالفعل به گروهی احمق اما پولساز ه که خودتون می تونین چک کنین... واقعا باید یه کاری واسه ی عدم رشد این شرکتها انجام داد چون روزبروز دارن بزرگتر میشن و طیفهای جدیدی رو مبتلا می کنن...مثلا همون مامانبزرگ مورد واضحیه...وای به اون موقعی که این بازیهای رو که معرفی کردم تو بازار بیاد...چون در اونصورت باید منتظر بچه هایی بین 5 تا 17 سال باشیم که دنبال زیر شاخه می گردن!!!...واقعا دردناکه ...به نظرم این جور چیزها مثل ایدز و وبا نیست که دست رو دست بذاریم و امارشو از هم قایم کنیم.این واقعیت امروز جامعه ست...امیدوارم که روزی نیاد که این شرکتها ما رو درسته قورت بدن.پس لطفا چشمهاتون رو باز نگه دارین و به هیچ کس اعتماد نکنین...
Labels: جامعه