با واژه «پستان» آشنا شویم
همونطوریکه در پروفایلم اوردم , عاشق تابو شکستنم و از اینکار لذت می برم! در حال حاضر هم تابوهای جامعه ی ایرانی محدود به تابوهایی برای جنسیت و مسایل مربوط به اونه...با چنین فرهنگ بسته ای چطور میشه کنار اومد؟! فرهنگی که در اون بکار بردن کلماتی مثل پستان, سکس,اشاره به اعضای بدن و یا حتی فمینیسم , فحش محسوب میشه!...فکر کنم واقعا جامعه ی ایرانی باید فکر بسته شو یه کم باز کنه و اینقدر از مامانبزرگ هاش تاثیر نگیره!...متن زیر رو یه نگاه بندازین چون واقعا سوگنامه ست!...این متن شرح حالیست بر این مساله که حتی قشری مثل پزشکان رو هم سردرگم کرده...به عنوان مثال به جای کلمه ی سرطان سینه در حقیقت باید گفت سرطان پستان و این در حالیست که اگه یه بار این کلمه در کسوت پزشکی از دهانت خارج بشه, باید برای همیشه فاتحه ی خودت رو خونده باشی!...واقعا فمینیسم با کلمه ها حرکت میکنه...ولی متاسفانه فمینیسم در ایران بد جا افتاده و همه یاد فیلم زن زیادی می افتن! البته در این راه, من زنان رو بیشتر از مردان مقصر می دونم.چرا که اگه در طول تاریخ معاصر ایران,اینقدر از خودشون ضعف نشون نمی دادن, مردها نیز به خودشون جرات نمی دادن که نگاهشون به زنها,نگاهی صرفا جنسی باشه و زن رو ابزار بدونن... متاسفانه سلامت بدن زنان بدینگونه قربانی استفاده جنسی مردان از آن می شه! هر حرف و صحبت و اشارهای به اندام های زنانه هم بار جنسی پیدا می کنه! خب تا وقتی که اینجوریه نمیشه توقع دیگه ای هم داشت!...:
"شیمی درمانی را سه روز پیش شروع کرده ... ابتدا حالت تهوع بود که آزارش می داد پس از آن سردرد شدید به سراغش می آید.سردرد او پس از دو روز کمی بهتر می شود، و حالا از شدت کمر درد به خود می پیچد. عارضه های شیمی درمانی او را چنان اذیت می کند که کمتر به ریزش موهایش فکر می کند در حالیکه پیش از شیمی درمانی نگران ریزش موهایش بود، و من او را که جوانتر از من است، دلداری می دادم که من هم موهایم را می تراشم...سرطان پستان دارد. یا بهتر است بگویم که داشت ... غده های سرطانی را از بدن او خارج کردهاند، اما ترس و نگرانی سرطان، و وحشت این بیماری به آسانی از او بیرون نمی رود.
مزیت شیمی درمانی با همه عارضههای جانبی غیرقابل تحمل آن این است که بطور سیستماتیک سلولهای سرطانی را در بدن او نابود خواهد کرد. و سپس پرتو درمانی شروع خواهد شد ... و هورمون درمانی و ...زندگیاش را مدیون هشیاری خودش است که بیماری را پیش از آنکه پیشرفت کند، تشخیص داده و متوجه تغییر کوچکی درسطح پستان چپ شده و به پزشک مراجعه کرده است.
شاید باید بگوییم که مدیون دکتر مظاهری است که او یکی از برنامههایش را که درباره علائم بیماری سرطان پستان توضیح می داده، تماشا کرده، و یا شاید مدیون تلویزیونهای لس آنجلسی هم باشد که چنین برنامه هایی را پخش می کنند.علائم سرطان پستان باید از طریق یکی از همین تلویزیونهای لسآنجلسی به گوش او که ساکن ایران بوده، می رسید زیرا تلویزیون جمهوری اسلامی ایران هیچگاه برنامهای درباره «پستان» ولو با موضوع «تشخیص به موقع سرطان پستان» و به منظور نجات جان دهها و بلکه صدها هزار زن ایرانی پخش نخواهد کرد. اگرچه:
سن شیوع سرطان پستان در ایران یک دهه جوانتر از سایر کشورهاست، از هر 9 زن یک نفر مبتلا به سرطان پستان می شود،سرطان پستان فراوانترین سرطان زنان را تشکیل می دهد، در ایران در طی سه دهه گذشته سرطان پستان روند رو به رشدی
داشته است، هفتاد درصد بیماران در ایران هنگامی به پزشک مراجعه می کنند که برای درمان خیلی دیر شده است،اما مقامات ایرانی هنوز بین لفظ «سرطان سینه» و «سرطان پستان» ماندهاند، چه رسد به اینکه به صراحت بتوانند درباره سرطان پستان حرف بزنند و مردم را آگاه کنند
.با در نظر گرفتن ترکیب سنی جمعیت کشور و جوان بودن نسبی آن، به زودی تعداد زنانی که در سن شیوع سرطان پستان قرار دارند، رشد جهشی یافته و تعداد قربانیان این بیماری افزایش صعودی خواهد یافت.توجه داشته باشیم که شانس درمان سرطان پستان برای بیمارانی که در مراحل اولیه بیماری به پزشک مراجعه می کنند، نزدیک به صددرصد است! و از همین رو میزان مرگ و میر ناشی از سرطان پستان در غرب رو به کاهش است. اما هفتاد درصد زنان مبتلا به این بیماری در ایران می میرند ... چرا؟ با وجود اینکه معاينه منظم پستانها توسط خود شخص بهترين روش تشخيص است، خود زنان میتوانند سرطان پستان را از طریق خودآزمایی تشخیص داده و با مراجعه بهنگام به پزشک، جان خود را نجات دهند. اما چرا زنان ایرانی نیاموخته اند که به تغییرات ظاهری در پستانهای خود توجه کرده و مراقب علائم بیماری سرطان باشند؟
فرهنگ بسته و سنتی ما در بسیاری از موارد به زنان لطمه زده است، اما مورد سرطان پستان با توجه به شیوع آن در زنان نسبتا جوان و تعداد بسیار زیاد بیماران، از مواردی است که زنان به طور مستقیم قربانی این فرهنگ شده و به خاطر تابوهای فرهنگی جان خود را از دست می دهند!وقت آن رسیده که هنگامی که از بیماری های «پستان» صحبت می کنیم، لفظ «سینه» را کنار گذاشته و بطور مشخص صحبت کنیم. وقت آن رسیده که عدم توجه به سلامت بدن زنان را به بهانه جنسی بودن آن کنار بگذاریم. وقت آن رسیده که هم اکنون با دهها هزار زنی که مبتلا به این بیماری هستند ولی هنوز از آن خبر ندارند، صحبت کنیم و به آنها بگوییم که راههای تشخیص سرطان پستان چیست... اما شاید ابتدا باید با واژه پستان به عنوان یکی از اندام های بدن زن آشنا شویم تا سپس بتوانیم به راحتی درباره سلامت آن و راه های تشخیص بهنگام بیماری سرطان پستان صحبت کنیم".
Labels: جامعه