اولین معشوقه ی من یک گرگ بود...او در چشمهای من وارد شد, از مردمک چشمهایم تا درون قلبم لغزید و آنجا سوراخ - آشیانه اش- را ساخت و هنوز همان جاست.
اولین معشوقه ی من یک گرگ بود, یک گرگ واقعی. با موهای بلند,بوی خاص و دندانهای زرد عاج مانند و قشنگ و لکه های ستاره مانند که در کوهی از موهای سیاهش داشت...
اما هیچگاه ندانست که چرا عاشق او شدم ! من می خواستم "هنر گریختن" را از او یاد بگیرم...
پرنیان--
Labels: من و تو...